بی عمر زندهام من و این بس عجب مدار*
گفتی که
رفته رفته چو عمر
آیمت به سر
عمرم زدیر آمدنت
رفته رفته رفتــــ....
*بی عمر
زندهام من و این
بس عجب مدار
روز فراق را
که نهد در شمار عمر؟!
حافظ شیرازی (+)
صـورت یـار مـیکـشـم دفـع مـلـال مـیکنم.....
شـب کـه مـلول میشوم، بر دل ریش تا سحر صـورت یـار مـیکـشـم، دفـع مـلـال مـیکنم
سـر بـه زانـوی خـیـال تـو هـلـالـی شـدهام
از خـم مـوی تـوام رشـتـهٔ جـان مـیـگـسلد آن قـدر تـاب ز گـیـسوی تو دارم که مپرس

برای خواندن متن کامل شعر به ادامه ی مطلب بروید.
بر خاک عزیزی ست ولی پیرهنش را...
پس با زبان پر گله آن بضعة
الرسول
رو در مدینه كرد كه یا ایها الرسول
این كُشتۀ فتاده به هامون؛ حسین
توست
وین صید دست و پا زده در خون؛ حسین توست
این نخل تر كز آتش جان سوز
تشنگى
دود از زمین رسانده به گردون؛ حسین توست
این ماهى فتاده به دریاى خون كه
هست
زخم از ستاره بر تنش افزون؛ حسین توست
این غرقۀ محیط شهادت كه روى
دشت
از موج خون او شده گلگون؛ حسین توست
این خشك لب فتاده دور از لب
فرات
كز خون او زمین شده جیحون؛ حسین توست
این شاه كم سپاه كه با خیل اشک و
آه
خرگاه زین جهان زده بیرون؛ حسین توست
این قالب طپان كه چنین مانده بر
زمین
شاه شهید ناشده مدفون؛ حسین توست
محتشم کاشانی
* شرمنده اگه ابیات این ترجیع بند را زیاد استفاده کرده ام، شاید چون دلم خواسته، کم حوصله هایی مثل خودم هم که حوصله نمیکنند دوازده بند را یکجا بخوانند، اینطور خورد خورد بخوانند لااقل.
* عنوان برگرفته از شعر "خود را برسانید که داغ است خبرها"ِ حسن بیاتانی.
* و زینب سلام الله علیها در روز عاشورا فرمود:
"الیوم مات جدی رسولالله... الیوم ماتت
امّی فاطمة و ابی علی و اخی الحسن علیهم سلامالله، یا خلیفة الماضی و ثمال
الباقی..."
"امروز جدّم رسول خدا کشته
شد... امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن کشته
شدند؛ ای یادگار رفتگان و پناه بازماندگان..."
کنار رود و لب تشنه، تمامِ غنچههای او
بودند دیو و دد همه
سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا
از آب هم مضایقه کردند
کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا...
* عنوان برگرفته از این لالایی.
* نوای "بر لب دریا لب دریادلان خشکیده است" با صدای کویتی پور هم شنیدنی ست.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟!
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟!

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین؟!
بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است...
پ.ن: انصافا بهترین شعری که برای این مصیبت سروده شده، همین ترجیع بند محتشم است. خودش روضۀ کامل است. اگر کاملش را نخوانده اید، چیز زیادی از دست داده اید! بند نه و ده، عجیب حالم را به هم میریزد. در ادامه مطلب میآورمش.